۲۵,۰۰۰ تومان ۱۶,۰۰۰ تومان
معرفی کامل
این مجموعه دربردارندۀ چهار داستان از مرتضا کربلایی لو است که برای نخستین بار به صورت یک مجموعهداستان به صورت کتاب الکترونیک منتشر میشود.
عناوین این داستانها عبارتاند از: «قاب»، «مهمد(ص)»، «یقین خانم روح» و «دُم».
پیش از این هر کدام از داستانها به صورت مجزا و در قالب فایل پی. دی. اف. در همین فروشگاه عرضه شدهاند و امکان خرید هر کدام از این داستانها به طور جداگانه نیز وجود دارد.
این مجموعه داستان، پیش از این به صورت کتاب فیزیکی منتشر نشده است، و برای نخستین بار در سایت ادبیات اقلیت منتشر شده است.
دانلود رایگان نسخۀ نمونۀ کتاب چهار داستان
مرتضا کربلاییلو متولد سال 1356 در تبریز است. از سال 1374 مدتی را در قم و پس از آن در تهران ساکن شد. کربلاییلو دانشآموختۀ حوزۀ علمیه و نیز دارای مدرک دکتری در رشتۀ فلسفه از دانشگاه تربیت مدرس تهران است.
«من مجردم خانوم»، «خیالات»، «زنی با چکمۀ ساقبلند»، «مفیدآقا»، «روباه و لحظههای عربی»، «نوشیدن مه در باغ نارنج»، «جمجمهات را قرض بده برادر»، «قاراچوبان»، «گیسوف»، «چهره برافروخته»، «سمت کالسکه» و «سوگواری بری شوالیهها» برخی از کتابهای او در زمینۀ ادبیات داستانیاند.
او برنده و نامزد جوایز متعددی از جمله جایزۀ ادبی گلشیری، جایزۀ مهرگان ادب، جایزۀ کتاب سال جمهوری اسلامی، جایزۀ ادبی اصفهان، جایزۀ قلم زرین و جایزۀ هفت اقلیم بوده است.
مشخصات فایل:
نام کتاب: چهار داستان (مجموعه داستان)
نویسنده: مرتضا کربلایی لو
ناشر: سایت ادبیات اقلیت
تاریخ نشر: زمستان 1397
نوع فایل: PDF
حجم فایل: ۱/6 MB
تعداد صفحات: 230 صفحه (۲۵۵۰۰ کلمه)
بخشی از کتاب:
دکتر پاسارگادی اوایل پاییز در خیابانی خلوت از پاریس قدمزنان سمت هتلش میرفت که دری چوبی با شیشهای مات گشوده شد و دختری بلندبالا و ترکه بیرون آمد اما دو قدم سمت خیابان نرفته، نقش زمین شد. دکتر و آن چند عابری که دختر را دیدند دورش را گرفتند. دختر غش کرده و مردمک چشمهایش زیر پلکهای نیمهبازش رفته بود. دکتر پاسارگادی مچ دختر را گرفت و نبض تندش را حس کرد. به زوج میانسال و دو مرد جوانی که دور پیکر دختر ایستاده یا نشسته بودند، گفت «من دکترم. بگذارید هوا بیاید. یک آمبولانس هم خبر کنید.»
آن دو مرد جوان فاصله گرفتند و یکیشان با همراهش زنگ زد و آمبولانس خواست. ده دقیقه بعد که جمعیت پیرامون بیشتر شده بود، آمبولانس رسید. وقتی دختر را روی برانکارد میگذاشتند، دکتر کیفش را برداشت و دقت کرد ببیند چیزی از کیفش زمین نیفتاده. بیکه قصد همراهی داشته باشد شاید چون کیف دختره در دستش بود با فشار جمعیت که در این چند دقیقه به هم فهمانده بودند او دکتر است، سمت آمبولانس رانده شده لاجرم سوار شد. بیمارستان نزدیک هتلش بود. به محض اینکه دختر را به اورژانس رساندند و تشخیص دادند فقط فشار خونش افتاده و باید سرم وصل شود، خیالش آسود. کیف را تحویل پرستار داد و خداحافظی کرد. یک ربع دیگر در لابی هتل با مسئول یک مرکز تحقیقات ژنتیک قرار داشت.
-
بانگ فاجعه / مجموعه آثار جشنواره سیزیف با موضوع کولبران (PDF)
۱۰,۰۰۰ تومان۰ تومان -
راز هری پاتر / حسام جنانی
۷,۰۰۰ تومان -
امروز همه چیز عوض شده / متناهنگ (فروغ فرخزاد ـ۱)
۲,۹۹۰ تومان -
مهمد (ص) (داستان)
۱۰,۰۰۰ تومان۶,۰۰۰ تومان -
قاب (داستان)
۱۰,۰۰۰ تومان۶,۰۰۰ تومان